از همه چی و همه جا
 
 

   دنیا خیلی زیباتر خواهد شد اگر بیاموزیم:

 


دروغ نگوییم،
تهمت نزنیم،
مؤدب باشیم،
صادق باشیم،
انتقاد پذیر باشیم،
دیگران را آزار ندهیم،
وجدان داشته باشیم،
از کسی بت نسازیم،
نظافت را رعایت کنیم،
از قدرت سوء استفاده نکنیم،
پشت سر کسی غیبت نکنیم،
به عقاید همدیگر احترام بگذاریم،
مسؤلیت اشتباهاتمان را بپذیریم،
به قومیت و ملیت کسی توهین نکنیم،
به ناموس دیگران چشم نداشته باشیم و
در مورد دیگران قضاوت و پیش داوری نکنیم.

 

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 14 / 5 / 1391برچسب:خوشبختی,چگونه میتوان خوشبخت شد,, :: 18:54 :: توسط : M A

اول اینکه از استرسهایتان حرف بزنید:
یک آدم صبور و دهن‌قرص، گیر بیاورید و کل بدبختی‌ها و جفتکهایی که از “الاغ زندگی” خورده‌اید را با او تقسیم کنی ! بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می‌کنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند ویحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید… و این یعنی آرامش..
 
 
دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید:
گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید…
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی‌هایی که در گذشته در حق خودتان کرده‌اید، نشوید. همه همینطور بوده‌اند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده‌ای جز چرکی شدن آنها ندارد . آینده را هم که رسما  به  حساب نیاورید. ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است. فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سخت‌تر و دردناک‌تر است…
 
 
سوم اینکه به خودتان استراحت بدهید:
حالامی‌گویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی…! وسط همه گرفتاریها واسترسها و بدبختی‌هاتون…!!! آدم میتواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد…کمی تنهایی، کمی بچگی کردن،  یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید…. که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد… مثل نهنگ‌ها که هر از چندگاهی به بالای آب می‌آیند و نفسی تازه می‌کنند و دوباره به زیر آب برمی‌گردند…


 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 14 / 5 / 1391برچسب:استرس,راههای کاهش استرس,مقابله با استرس, :: 18:35 :: توسط : M A

آورده اند روزی شیخ و مریدان در کوهستان سفر می کردندی و به ریل قطاری رسیدندی که ریزش کوه آن را بند آورده بودی.

 و ناگهان صدای قطاری از دور شنیده شد. شیخ فریاد برآورد که جامه ها بدرید و آتش بزنید که این داستان را قبلن بدجوری شنیده ام. 
و مریدان و شیخ در حالی که جامه ها را آتش زده و فریاد می زدند ، به سمت قطار حرکت کردندی.
 مریدی گفت:" یا شیخ ! نباید انگشت مان را در سوراخی فرو ببریم؟" شیخ گفت:" نه! حیف نان! آن یک ‏داستان دیگر است." 
راننده ی قطار که از دور گروهی را لخت دید که فریاد می زنند، فکر کرد که به دزدان زمینی سومالی برخورد کرده و تخت گاز داد و قطار به سرعت به کوه خوردی و همه ی سرنشینان جان به جان آفرین مردند. 
شیخ و مریدان ایستادند و شیخ رو به مریدان گفت:" قاعدتن نباید این طور می شد!" سپس رو به پخمه کردی و گفت:"تو چرا لباست را در نیاوردی و آتش نزدی؟" 
پخمه گفت:"آخر الان سر ظهر است! گفتم شاید همین طوری هم ما را ببینند و نیازی نباشد


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 10 / 3 / 1391برچسب:شیخ و مریدان,طنز, :: 23:58 :: توسط : M A

دو خلبان نابینا که هر دو عینک‌های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند، در حالی که یکی از آن‌ها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می‌کرد. زمانی که خلبان‌ها وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.
زمزمه‌های توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه دوربین مخفی بوده است. اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت. هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می‌شد چرا که می‌دیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، می‌رود.
هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه می‌داد و چرخ‌های آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند. در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد.
در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری گفت: «یکی از همین روزها بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن می‌کنند و اون‌وقت کار همه‌مون تمومه!»
شما اکنون پس از خواندن این داستان کوتاه، با شیوه مدیریت دولتی در ایران آشنا شده‌اید!

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 9 / 2 / 1391برچسب:داستان کوتاه,شیوه مدیریت دولتی در ایران,مدیریت, :: 13:47 :: توسط : M A

بنده ای خدا را گفت:اگرسرنوشت مرا تو نوشته ای پس چرا دعا کنم...؟


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 9 / 2 / 1391برچسب:, :: 11:58 :: توسط : M A

بسمه تعالی

چه بهتر از نفس هایم

کسی در خستگی هایش نفس گیرد

هوای زندگی را در تنش جاری کند با من

 

دوستان و همراهان گرامی

بدین وسیله، واحد پیوند اعضای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، به همراه تبریک سال نو، سالی پر از سلامتی و شادکامی برای شما انسان های نوع دوست، که آرزوی هر چه زیبا تر شدن زندگی را برای خود و دیگران خواستارید، آرزومند است.

همانطور که می دانید، هر یک از شما می توانید، همانگونه که خود به درک عمیق مسئله اهدای عضو نائل آمده اید به عنوان یک پیام آور زندگی، با صحبت با دوستان و آشنایان خود در ترویج این فرهنگ مقدس سهمی داشته باشید.

به دلیل اهمیت اطلاع رسانی درست، شما می توانید با مراجعه به قسمت سفیران در سایت اهدای عضو و مطالعه مطالب آموزشی جدید، اطمینان حاصل کنید که در صحبت با اطرافیان، درست ترین و دقیق ترین اطلاعات را به آن ها منتقل خواهید کرد.

هم چنین با شرکت در آزمون قرار داده شده در قسمت سفیران، می توانید در صورت تمایل بعنوان سفیر رسمی اهدای عضو نیز سهم بیشتری را در پرورش این نهال نوپا بر عهده بگیرید.

هم چنین به اطلاع می رسانیم که به مانند هر سال امسال نیز، واحد پيوند دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني شهيد بهشتي، بيمارستان دکتر مسيح دانشوری با همکاری جمعيت حمايت از پيوند اعضای ايرانيان ششمین جشنواره فرهنگي "نفس" را در راستاي ترويج فرهنگ مقدس اهداي عضو از بيماران مرگ مغزي با موضوع "اهداي عضو، اهداي زندگي" برگزار مي نمايد.

 

اهداف:

- ترويج و بسط فرهنگ اهداي عضو 

- نجات جان بيماران نيازمند پيوند اعضا

- ايجاد ارتباط نزديک بين هنر و فرهنگ مقدس اهداي عضو      

- مشارکت مردم و هنرمندان در بسط و توسعه فرهنگ اهداي عضو

 

بخش هاي جشنواره نفس:

مسابقه نقاشي، عکس، پوستر، کاريکاتور، تصویر سازی، جمله کوتاه، شعر، داستان کوتاه، انيميشن، مجسمه سازی

 

گاه شمار جشنواره:

آخرين مهلت ارسال آثار: 15 اردیبهشت ماه 1391

نمايشگاه و مراسم معرفي آثار برتر و اعطاي جوايز: در نهمین مراسم جشن نفس   

 

برای اطلاع از شرایط شرکت در جشنواره بر روی این لینک کلیک نمایید.

 

به امید دیدار شما در مراسم بزرگداشت پیوند اعضا ( جشن نفس) در اردیبهشت ماه 1391 که زمان و مکان دقیق آن متعاقبا ارسال خواهد شد.

با سپاس

 

واحد فراهم آوری اعضای پیوندی

بیمارستان دکتر مسیح دانشوری

دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی بهداشتی شهید بهشتی

www.ehda.ir


ارسال شده در تاریخ : جمعه 23 / 1 / 1391برچسب:اهدا عضو,اعضا پیوندی, :: 16:49 :: توسط : M A

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 11 / 12 / 1390برچسب:اهدا خون, :: 1:36 :: توسط : M A

 

تفنگ لیزری Hasbaro: مغز این تفنگ لیزری یک دستگاه آیفون یا آیپاد است که به عنوان چشم بازیکن و نشان دهنده مسیر وی عمل می‌کند. نمایشگر روی صفحه نمایش این ابزار مگسک تفنگ، اهداف، و موقعیت راداری دشمنان را در فاصله 80 متری نشان می‌دهد. 24 نفر به صورت هم‌زمان می‌توانند این بازی را انجام دهند.

جنگنده اسفنجی WowWee: هواپیمای جنگنده اسفنجی WowWee نسخه امروزی بازی کودکانه چرخیدن با یک هواپیمای اسباب‌بازی در اطراف اتاق محسوب می‌شود. این هواپیمای ده سانتی‌متری با استفاده از یک بازوی مکنده، به هر کدام از ابزارهای مجهز به دوربین شرکت اپل متصل می‌شود و بازیکن می‌تواند هواپیمای خود را در صحنه نبردهای جنگ جهانی دوم به پرواز درآورد.

جعبه ابراز LittleBits: دلتان می‌خواهد اسباب‌بازی خودتان را بسازید؟ جعبه‌ابزار LittleBits قطعات ساده لگومانندی را در اختیار شما قرار می‌دهد تا اسباب‌بازی‌های الکترونیکی خودتان را بسازید. هر کدام از اجزاء این جعبه یک کارکرد ساده و از پیش تعریف شده از جمله واکنش به نور، تضعیف نور، مجاورت‌سنج و ... دارند.

Codee: این اسباب‌بازی در ابتدا به عنوان ماکتی برای کمک به دانش‌آموزان برای درک توالی دی‌ان‌ای و سایر مفاهیم میکروسکوپیک ارائه شد. اکنون، Codee یک ابزار برای مجسمه‌سازی و ساخت پازل است. هر رشته Codee از 64 اتصال مفصلی تشکیل شده است که با ارقام و علائم برچسب‌گذاری شده‌اند. با دنبال کردن الگوهای آماده موجود، کاربر می‌تواند مدل‌های جالبی را بسازد.

Codee: نمونه تکمیل شده یک الگوی آماده به همراه یک جفت پای پلاستیکی کوچک، رشته Codee را به یک پنگوئن بامزه تبدیل کرده است.

روپولی zAPPed: اگر شما هم از کسانی هستید که در بازی روپولی یا مونوپولی سر بانک‌دار را کلاه می‌گذارید، خبر بدی برای شما داریم: نسخه جدید مونوپولی از پول دیجیتال استفاده می‌کند. هر بازیکن یک کارت اعتباری مخصوص دارد و یک برنامه موبایل وضعیت حساب آنها را کنترل می‌کند.

ربات رقصنده Tosy: ربات‌هایی که در پاسخ به موسیقی واکنش نشان می‌دهند، چیز جدیدی نیستند؛ اما اگر شما انتظار حرکات زیبا و تحسین برانگیز را دارید، DiscoRobo دقیقا چیزی است که انتظار شما را برآورده می‌سازد. این ربات آبی متالیک مجهز به تمام مفاصل واقعی دست و بازو، پاها با مفاصل غلتکی، و یک صورت گویا و تاثیرگذار است.

پازل واقعیت افزوده Ravensburger: امسال شرکت راونزبرگر که مشهورترین سازنده پازل در دنیا است، مجموعه‌ای از پازل‌های واقعیت افزوده را به بازار عرضه خواهد کرد که در تعامل با یک برنامه رایگان iOS کار می‌کند. زمانی‌که بازیکن ساخت پازل را تمام کرد، دوربین آیپاد یا آیفون خود را مقابل آن می‌گیرد تا نرم‌افزار با توجه به تصویر پازل، بازی جدیدی را در ادامه آن پیشنهاد دهد.

توپ Junk Ball: اگر سوراخ‌هایی را روی یک توپ تعبیه کنید، در مقایسه با یک توپ کامل راحت‌تر می‌تواند یک مسیر منحنی را طی کند. توپ Junk Ball به پرتابگر اجازه می‌دهد تا با چرخش حلقه پلاستیکی دور توپ قرار، مقدار هوای عبوری از درون توپ را تنظیم کند. برای مثال اگر تمام سوراخ‌ها باز باشند، توپ با شدت تمام به سمت راست منحرف می‌شود.

توپ اسفنجی TheO: درون این توپ اسفنجی یک گوشی آیفون دفن شده است. توپ TheO از شتاب‌سنج یک ابزار مجهز به آندروید یا آیفون استفاده می‌کند تا با مجموعه‌ای از نرم‌افزارهای مخصوص خود ارتباط برقرار کند. برای مثال، این توپ می‌تواند به یک توپ بولینگ تبدیل، و از طریق وای‌فای به یک لپ‌تاپ یا تلویزیون هوشمند متصل شود.

تفنگ Razor Vapor Delta 500: این تفنگ تمام لذت تفنگ‌های بازی پینت‌بال را بدون هیچ‌گونه کثیف کاری در اختیار شما قرار می‌دهد. این تفنگ می‌تواند مهمات ژله‌ای پایه آب خود را به میزان 25 متر پرتاب کند. هر بازیکن می‌تواند تا 100 گلوله را با خود حمل کند؛ گلوله‌هایی که پس از برخورد منفجر می‌شوند و به سرعت خشک شده و هیچ اثری از خود باقی نمی‌گذارند.

مهمات تفنگ Razor Vapor Delta 500: گلوله‌های 1.5 سانتی‌متری این تفنگ که ماده تشکیل‌دهنده آنها بر پایه آب است؛ اگرچه هنگام شلیک رنگی است، اما پس از برخورد و خشک شدن بی‌رنگ می‌شود.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 10 / 12 / 1390برچسب:اسباب بازی های جالب,اسباب بازی های الکترونیکی,اسباب بازی, :: 1:20 :: توسط : M A

به گزارش پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام و به نقل از وب شهر، کاربر ایرانی در اینترنت بودن خودش به تنهایی کم مصیبتی نیست! باور نمی کنید؟ این مطلب را بخوانید تا باورتان شود اینترنت همین الان هم خیلی خیلی ملی است و جای یک روز تعطیلی در تقویم برای روز ملی شدن اینترنت به شدت خالی است!

 

فرض کنید برای نوشته ای که در وبلاگ خود میخواهید بنوسید نیاز به جستجو برای عکس دارید. مصیبت از همین جا شروع میشود میروید داخل گوگل و برای تصاویر جستجو می کنید. مهم نیست چه کلمه ای بزنید در هر حال چیزی نیست!

چند تا کلمه را با هم می بینیم:

۱-جستجو برای کلمه “کتاب”

۲-جستجو برای کلمه “ورزش”

 

 

۳-جستجو برای کلمه “سلامتی”

ای بابا اصلا” ببینیم فرقی می کند چه کلمه ای بزنیم؟

۴-جستجو برای کلمه “بیل”


۵-جستجو برای کلمه “کلنگ”

خوب نتیجه جستجو که عالی بود حالا بریم نرم افزار دانلود کنیم. چند تا افزونه خوب برای مرورگر کروم لازم هست! هوررراااا خوب خوشبختانه این فیلتر نیست اما چون با ای پی ایرانی آمده اید به شما اجازه دانلود نمی دهند!

Google Chrome Extensions

 نخواستیم برویم اقلا” با تبلیغ گوگل ترافیک سایتمان را بالا ببریم! عجب این چرا فیلتر شده؟

Google AdWords

 

ای بابا! چه کنیم برویم اقلا” چهار تا تبلیغ گوگل بگیریم بگذاریم در سایت تجارت کنیم! خوب به به! به سلامتی این یکی فیلتر نیست! ای بابا چی نوشته؟

شما از کشوری هستید که ما به دلیل تحریم منع رابطه تجاری داریم!

Google AdSense

 

خوب حالا دیدید الان هم اینترنت هم از داخل و هم از خارج کاملا” ملی هست؟ کلا” وقتی ملی بشود دیگر اصلا” اینترنت متنی خواهد بود! البته نه هر متنی!

 

به امید توجه بیشتر مسئولین!!! :smil4337dd8b9eb25:


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 4 / 12 / 1390برچسب:اینترنت ملی,درباره اینترنت ملی,طنز, :: 1:20 :: توسط : M A

 البتّه، این جزء حقیقت چیز دیگری نیست؛ به گزارش سلامت نیوز بدن شما برای سالم ماندن نیازمند انواع ویتامین ها، مواد معدنی، فیبر، قند، و حتی آب است.

میوه ها، این مواد مغذی را برای بدن شما فراهم می کنند و بخش قابل توجهی از رژیم غذایی روزانه تان را تشکیل می دهند. اما آیا از همه ی حقایق مرتبط با میوه ها، آگاهی دارید؟
در ادامه به برخی از این حقایق جالب اشاره خواهیم کرد:
1. کالری میوه ها، پایین است. میوه ها آدم را سیر می کنند، اما کالری اضافی یا چربی ندارند. آنها شامل انواع ویتامین، فیبر، و قند می باشند- تمام موادی که بدن برای سالم بودن به آنها نیاز دارد.
2. میوه ها، بیماری های قلبی عروقی را کاهش می دهند. بسیاری از میوه ها، از این قابلیت بهره مند هستند که خطر ابتلاء به بیماری های قلبی عروقی، سکته، انواع دیابت، و همچنین سرطان، را به میزان قابل توجهی کاهش می دهند. بنابراین، افرادی که از بیماری های قلبی رنج می برند، می توانند با حرص و ولع و به هر میزان که دوست دارند، میوه بخورند.
3. میوه ها، کلسترول ندارد. بسیاری از افراد به دلیل مصرف محصولات غذایی ناسالم، از کلسترول بالا رنج می برند. این امر موجب می شود تا آنها در مقابل بیماری های قلبی، و همچنین انواع دیگر بیماری ها، بسیار آسیب پذیر باشند. اما میوه ها می توانند شما را در مقابل این بیماری ها بیمه نمایند، زیرا 100% از کلسترول تهی می باشند.
4. میوه ها، به هضم غذا کمک می کنند. میوه ها از فیبر طبیعی بهره مند هستند. این فیبر، برای دفع کلسترول و چربی از بدن، بسیار ضروری می باشد. بنابراین، در واقع سبب می شوند تا بدن شما سالم بماند. همچنین، به هضم غذا کمک کرده و خطر گرفتار شدن به یبوست را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد.
5. میوه ها، سطح ایمنی بدن را ساخته و افزایش می دهند. میوه ها سطح بالایی از آنتی اکسیدان ها مانند ویتامین C و آنتو سیانین، دارند. هنگامی که این دو با یکدیگر ترکیب می شوند، خطرات ناشی از استرس، انواع بیماری ها، و سرطان، را کاهش می دهند. علاوه بر این، میوه ها سیستم ایمنی بدن را تقویت نموده و از بدن در مقابل ابتلاء به انواع بیماری ها، محافظت می کنند.
6. میوه ها، از پیر شدن جلوگیری می کنند. بسیاری از میوه ها مانند شاه توت، ذغال اخته، تمشک، و دیگر میوه های آبی رنگ، از خواصی بهره مند هستند که فرایند پیری را با تاخیر مواجه می سازند. بنابراین، با خوردن چنین میوه هایی می توانید از ایجاد رنگدانه و چین و چروک بر روی صورت جلوگیری کنید؛ یا در واقع، این فرایند را با تاخیر مواجه سازید. این میوه ها، از سلول ها، بافت ها، و ارگان های بدن، محافظت نموده و آنها را جوان نگاه می دارند.
7. میوه ها، فشار خون را تنظیم می کنند. میوه هایی چون سیب و آواکادو، فشار خون بدن را تنظیم کرده و آن را در حد تعادل نگاه می دارند.
8. میوه ها، طول عمر را افزایش می دهند. در پایان، باید به مهمترین ویژگی میوه ها اشاره کنم و آن خاصیت آنها در افزایش طول عمر می باشد.
میوه هایی شبیه به کدوی تلخ و نارگیل، از خواص دارویی بهره مند هستند. کدوی تلخ از خواص ضد سرطانی، ضد ویروسی، و ضد مالاریایی بهره مند است.
از سوی دیگر، از آب نارگیل، می تواند برای انتقال خون استفاده نمود؛ زیرا آب نارگیل، بسیار شبیه به پلاسمای خون می باشد. در طول جنگ جهانی دوم، آب نارگیل با این خاصیت خارق العاده ی خود، جان بسیاری از سربازان را نجات داد...
 

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 30 / 11 / 1390برچسب:, :: 20:52 :: توسط : M A

عفونت های قارچی عامل برخی از ترك های پاشنه پا
یك متخصص پوست و مو گفت: برخی از ترك های پاشنه پا به خاطر زمینه های ارثی و برخی دیگر نیز به دلیل عفونت های قارچی مزمن ایجاد می شود.
مسعود داوودی افزود: خـطر ابتـلا به عفونت قارچی به خاطر استفاده از كفش های تـنگ، وجود رطوبت طولانی مدت پوست یا انجام جراحـات كوچك پوست یا ناخن افزایـش می یابد.
وی اضافه كرد: هر چند بسیاری از پوتین ها، پا را گرم می كند اما این كفش ها مقدار عرق پا را افزایش می دهد درحالی كه در این شرایط نپوشیدن جوراب باعث می شود كه هیچ چیزی برای جذب این عرق وجود نداشته باشد.
داوودی خاطر كرد: پوست قسمت پاشنه پا ضخیم است و به دلیل خشكی در آن ترك ایجاد می شود، برای برطرف كردن این حالت لازم است از نرم كننده ها مانند وازلین طبی استفاده شود و در كنار آن با پوشاندن پاها، آن ها را از آسیب ها حفظ كرد.
این متخصص پوست و مو تصریح كرد: در این شرایط پوست كف پا، كلفت و ترك ترك می شود و موقع راه رفتن آزار و اذیت فرد را به دنبال دارد كه در این صورت افرادی كه دچار این بیماری هستند باید به ریشه بیماری توجه كرده و بیماری را درمان كنند.
داوودی افزود: تشخیص اینكه ترك پاشنه پا به دلیل بیماری است یا خیر با پزشك است و برای تشخیص این بیماری، آزمایش قارچ و یا نمونه برداری بافتی انجام می شود.

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 30 / 11 / 1390برچسب:ترک پاشنه پا,ترک پا, :: 20:45 :: توسط : M A

۱-وضعیت کلی کاربران اینترنتی ایران با توجه به کیفیت و سرعت اینترنت=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۲-وضعیت کاربران ایرانی شاکی از کندی اینترنت در زمانهای خاص و فیلترینگ فله ای!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۳-وقتی بلاگری میخواهد وارد بلاگ خودش بشود و می بیند فیلتر شده است!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۴-وضعیت کاربران ایرانی وقتی موفق به عبور از فیلتر  (زبانم لال!) می شوند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۵-وقتی منتظر رسیدن ساعت دانلود رایگان هستند=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۶-وقتی یک نرم افزار ۱۰۰۰ دلاری را کرک میکند و مورد استفاده رایگان قرار می دهند=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۷-وقتی همینجوری کاملاً اتفاقی به یک مطلب بالای ۱۸ سال برخورد می کنند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۸-وقتی همزمان دارند با چند نفر چت میکنند=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۹-وقتی سرعت اینترنت را در بلاد کفر می بینند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۱۰-وقتی کتابهای درسی را باز میکند=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۱۱-کسری از ثانیه بعد از بستن کتاب و ورود به فیسبوک=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۱۲-وقتی مزخرفات پ نه پ دیگران را میخواند و خودش هم چند پ نه پ سر هم می کند=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۱۳-وقتی یک پ نه پ خطرناک و سیاسی می بینند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۱۴-وقتی در حال بازدید از سایتهای همیشگی خود هستند و مادرشان و یا بدتر همسرشان از راه میرسد!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۱۵-وقتی توجیهات صد من یک غاز مسئولان در مورد برخورد لنگر کشتی و جویدن فیبر نوری توسط کوسه ها را می شنوند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۱۶-وقتی یک فایل سنگین را با سرعت زپرتی دانلود می کنند=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۱۷-وقتی پاسخ مسئولان محترم را در نهایت احترام می دهند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۱۸-وقتی وی پی ان و فیلترشکن مجانی پیدا می کنند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۱۹-وقتی موقتاً سیستم فیلرینگ از کار می افتد و همه سایتها در دسترس هستند=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۲۰-وقتی در اینترنت با یک دختر که عکس یاهوی زیبایی دارد آشنا می شوند=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۲۱-وقتی عاشق می شوند و از زندگی و درس و همه چیز می افتند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۲۲-وقتی فکر کردن همینجوری دارند تریپ لاو می ترکونند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۲۳-وقتی دارند امکانات و موفقیتهای خودشان را صادقانه توضیح میدهند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۲۴-وقتی شکست عشقی میخورند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۲۵-وقتی میفهمند که آن دختر در یاهو مسنجر در واقع پسر عمه خودش بوده است!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

(تازه کلی شارژ ایرانسل و …هم واسش خریده بوده!!!)

۲۶-وقتی شایعه ملی شدن اینترنت را می شنود!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۲۷-وقتی خبر شیرین ملی شدن اینترنت به گوشش میرسد!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۲۸-وقتی به اینترنت ملی ابراز علاقه می کند=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۲۹-وقتی پیشنهاد استفاده از تبیان به جای فیسبوک میرسد!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۳۰-وقتی یک ایمیل یا اس ام اس اشتباهی برای کسی ارسال می شود و خیلی هم خفن است!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood

۳۱-وقتی آنقدر علاف بوده اند که تا اینجای نوشته را خوانده اند!=به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید | kabood


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 29 / 11 / 1390برچسب:خندانک های یاهو مسنجر,یاهو مسنجر, :: 23:32 :: توسط : M A



اونور دنیا : موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده می‌شود.
اینور دنیا : موفقیت مدیر سنجیده نمی‌شود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است.

اونور دنیا : 
مدیران بعضی وقت ها استعفا می‌دهند.
اینور دنیا : عشق به خدمت مانع از استعفا می‌شود.

اونور دنیا : 
افراد از مشاغل پایین شروع می‌کنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند.
اینور دنیا : افراد مادرزادی مدیر هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت بزرگترین‌های کشور است.

اونور دنیا : 
برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر می‌گردند.
اینور دنیا : برای یک فرد، دنبال پست مدیریت می‌گردند و در صورت لزوم این پست ساخته می‌شود.

اونور دنیا : 
یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود.
اینور دنیا : یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده.

اونور دنیا :
 اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند.
اینور دنیا : اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده‌ای نکنند، او را مشاور مدیریت می‌کنند.

اونور دنیا :
 اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی می‌کند و حتی ممکن است محاکمه شود.
اینور دنیا : اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر می‌شود و پست مدیریت جدید می‌گیرد.

اونور دنیا :
 مدیران به صورت مستقل استخدام و برکنار می‌شوند، ولی به صورت گروهی و هماهنگ کار می‌کنند.
اینور دنیا : مدیران به صورت مستقل و غیرهماهنگ کارمی‌کنند، ولی به صورت گروهی استخدام و برکنار می‌شوند.

اونور دنیا :
 برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی می‌دهند و با برخی مصاحبه می‌کنند.
اینور دنیا : برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن می‌کنند.

اونور دنیا :
 زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است.
اینور دنیا : مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را می‌گیرند.

اونور دنیا :
 همه می‌دانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است.
اینور دنیا : مدیران انسان‌های ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.

اونور دنیا :
 برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است.
اینور دنیا : برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت می‌کند.

اونور دنیا : 
مدیر فعال‌ترین فرد سازمان است با مشغله فراوان.
اینور دنیا : مدیر کم کارترین فرد سازمان است با مشاغل فراوان.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

تجـارب گرانبـها از کار در سیستـم دولتـی


یكی از دوستان ما 13 تجربه ناب برای موفق شدن در سازمانهای دولتی در ایران رو كشف كرده. در صورتی كه كارمند دولت هستید حتما از این تجربیات استفاده كنید:


1. در یك سیستم دولتی؛ سعی كنید "لال بودن" را تمرین كنید! این تمرین در میزان عزیز بودن شما بسیار موثر است.

2. 
در یك سیستم دولتی؛ هیچگاه كارمندان را با یكدیگر مقایسه نكنید؛ چون قطعا شاهد تبعیض خواهید بود.

3.
 در یك سیستم دولتی؛ اگر مدیرتان 3 یا 4 ایراد دارد انتظار رفتنش را نكشید، چون قطعا نفر بعدی او 43 ایراد دارد!

4. 
در یك سیستم دولتی؛ می توانید با كارهای كم و كوچك، محبوبیت فراوانی به دست آورید؛ فقط كافی است "زبان" خود را تقویت كنید!

5. 
در یك سیستم دولتی؛ ممكن است كه هر چه بیشتر كار كنید، بیشتر خوار و خفیف باشید.

6.
 در یك سیستم دولتی؛ با اشكالات سازمانتان بسازید و هرگز آنها را با مدیرتان در میان نگذارید؛ درغیر اینصورت یك مشكل دیگر به سازمان اضافه می شود. آن مشكل، شما هستید!

7. 
در یك سیستم دولتی؛ اشتباهات یك مدیر را هیچگاه به مدیر دیگر نگویید؛ در غیر اینصورت بجای یك مدیر، دو مدیر در مقابل شما موضع گیری خواهند كرد.

8.
 در یك سیستم دولتی؛ با انجام كارهای مختلف و فعالیتهای به موقع، نظم شما تشخیص داده نمی شود؛ بلكه برای اینكار راههای ساده تری هم هست. مثلا فقط كافیست همیشه میز كارتان را منظم نگه دارید!

9.
 در یك سیستم دولتی؛ اضافه بر كارهای معمول كار اضافه ای انجام ندهید؛ در غیر اینصورت انتظار پاداش بیشتری نیز نداشته باشید.

10. 
در یك سیستم دولتی؛ همیشه حرفها و (فرمایشات) مدیرتان را تایید كنید، حتی اگر از نظر او "ماست، سیاه باشد!"

11.
 در یك سیستم دولتی؛ تنها كاری كه واجب است سریع انجام دهید، كاری است كه مدیر شما شخصا از شما خواسته است.

12.
 در یك سیستم دولتی؛ تنها انگیزه ای كه می تواند شما را وادار به كار كند "كسب روزی حلال" است.

13. 
در یك سیستم دولتی؛ آسه برو، آسه بیا، كه گربه شاخت نزنه؛ مگر اینكه با گربه نسبتی داشته باشید.



ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 29 / 11 / 1390برچسب:تفاوت مدیریت,درباره مدیریت,مدیریت, :: 22:42 :: توسط : M A

 

داستـانِ یـک دکـتـر ...


این داستانِ یک دکتر است. دکترِ داستانِ ما در حال حاضر در استرالیا زندگی می کند. زندگی بسیار مرفه ای دارد، زندگی که هیچیک از همکلاسی هایش حتی خواب آن را هم نمی دیدند !

همه ی ما می خواهیم در زندگی به بالاترین چیزها دست یابیم. در هر کلاس می خواهیم شاگرد اول باشیم، گرانترین لباس های بازار را بخریم، کفشهایمان جزء کفش های تک باشد، بلندترین و گرانترین اتومبیل شهر را می خواهیم، می خواهیم با زیباترین و خوشگلترین دختر شهر ازدواج کنیم، دوست داریم بچه هایمان از زیباترین و بهترین بچه های مدرسه خود باشند. می خواهیم بهترین پست ها را داشته باشیم، دلمان می خواهد اگر کاری را شروع کردیم، یک شبه به اوج برسیم و همه ما را به عنوان الگوی "موفقیت" بشناسند.

اما دکترِ داستانِ ما روحیه اش با این قیاس ها سازگار نبود و در این راستا در کل انسانِ کاملاً "متفاوتی" بود.

او می خواست یک زندگی 
"معمولی" داشته باشد و جالب اینکه در هیچ امتحانی قصد نداشت رتبه ی اول را کسب کند.



هنگامی که همکلاسی هایش تمام شب مشغول حفظ کتاب و جزوه بودند، یا در حال جا کردن خود در دل اساتید برای گرفتن نمره ای بالاتر، او تنها 2 یا 3 ساعت مطالعه می کرد و سپس بدون هیچ استرسی به خواب عمیقی فرو می رفت و عقیده داشت که نمی تواند برای چند نمره اضافی خواب خود را "فدا" کند.

همکلاسی هایش 
"ساده زیستی و معمولی" بودن او را مورد تمسخر می گرفتند و او را "احمق" می نامیدند، اما دکتر راضی و خوشحال بود. با نمره ای متوسط MBBS (پزشکی عمومی در کشورهای هند و پاکستان) خود را گرفت.



تمام همکلاسی هایش بعد از اخذ مدرک پزشکی عمومی، تلاش خود را چند برابر کردند تا بتوانند تخصص خود را بگیرند و جزء بهترین های جامعه باشند ولی دکتر تصمیم گرفت درس خواندن را متوقف کند و در یک بیمارستان کوچک به عنوان دکتر شیفت شروع به کار کرد. دوستان او بعد از کار در شیفت صبح به کلینیک های خصوصی می رفتند و ناهار خود را با عجله به اتمام می رساندند تا مریض های بیشتری را ویزیت نمایند و شبها نیز مشغول خواندن جزوه های تخصصی خود بودند.

اما دکتر بعد از برگشت از بیمارستان با آرامش کامل ناهار می خورد، کمی استراحت می کرد و عصر هنگام به پیاده روی می رفت، تلویزیون نگاه می کرد، کتاب می خواند، موسیقی گوش می کرد، به دیدن دوستان و آشنایان خود می رفت، و اگر مریضی به در خانه او مراجعه می کرد بدون هیچ شکایتی به صورت رایگان او را معالجه می کرد. او به فکر افزایش درآمد خود نبود و با همان حقوق اندک تلاش می کرد از زندگی لذت ببرد. خانه ی کوچکی کرایه کرد، کولر گازی هم وصل نکرد. یخچال کوچکی برای آشپزخانه ی کوچکش خرید و با موتور به سرکار رفت. در این هنگام پدر و مادرش از او خواستند ازدواج کند.



دکتر در این باره نیز "معمولی" رفتار کرد. هنگامی که تمامی دوستانش به دنبال زیباترین، پولدارترین و خانواده دارترین دختران می گشتند، دکتر با دختری معمولی از خانواده ای ساده و متوسط ازدواج نمود. با هم به خانه ی کوچک خود رفتند و با شادی به زندگی ادامه دادند. بعد از چند سالی بچه ها هم وارد زندگی دکتر شدند. بچه هایی بسیار عادی.

دکتر به جای ثبت نام بچه های خود در گرانترین مدارس خصوصی، آن ها را در مدرسه ی دولتی محله خود ثبت نام کرد. دکتر هیچگاه از آنها نمی خواست که شاگرد اول مدرسه شوند و به آنها فهماند که درس خود را در حد نیاز فرا گیرند و قبول شوند. بچه ها هم با نمرهای متوسط کلاس ها را قبول می شدند و از شیوه زندگی خود لذت می بردند. از مدرسه برمی گشتند، در کنار پدر و مادر خود ناهار می خوردند، کمی استراحت می کردند، سپس درس می خواندند، عصر هم بازی می کردند و شب قبل از خواب به همراه پدر خود به پیاده روی می رفتند.


گروه اینترنتی پرشیـن 


اما زندگی دکتر اینگونه به پایان نرسید. پیچ کوچکی در جاده ی زندگی دکتر به وجود آمد. تصمیم گرفت از کشورش خارج شود و به کشور دیگری مهاجرت کند. دوستان دکتر هم در تلاش بودند تا مهاجرت کنند و در کشورهای جهان اول به بهترین ها برسند. لذا روزها را در صفهای بلند سفارتخانه های آمریکا، بریتانیا و استرالیا می گذراندند و مدام به دنبال آشنایی بودند تا چند روز زودتر از بقیه به آرزوهایشان برسند. اما دکتر کشوری بسیار "معمولی" را انتخاب نمود که هیچگونه صفی در سفارتخانه های آن وجود نداشت. او به کشور مالدیو رفت و در بیمارستانی مشغول به کار شد.



خانه ی ساده ای کرایه کرد و همسر و بچه هایش را به آنجا برد. دوچرخه ای برای خود و بچه هایش خرید و بعد از اتمار کار به همراه خانواده از مناظر زیبای مالدیو لذت می بردند. آخر هفته ها به مسافرت می رفتند و دوستان فراوانی پیدا کردند. تا اینکه دکتر روزی اطلاعیه ای در روزنامه دید که در آن سازمان بهداشت جهانی (WHO) از چند دکتر عمومی، بدون مدرک تخصص و با تجربه چند ساله خواسته بود تا به یکی از روستاهای دور افتاده در استرالیا رفته و در بیمارستانی مشغول به کار شوند. دکتر برای این شغل اقدام نمود و به استرالیا مهاجرت کرد.



دولت خانه ای در روستا به او داد و او در بیمارستان مشغول به کار شد. بعد از چند سال به خاطر حسن برخورد و حس نوع دوستی و پشتکارش به ریاست بیمارستان رسید. دولت 2000 متر زمین زراعی به او اختصاص داد و دکتر نیز به کمک فرزندان معمولی خود آنجا را به مزرعه ای آباد تبدیل نمود. در حال حاضر او در خانه ای با 5000 متر مربع مساحت زندگی می کند و جگوار خود را در کنار پورشه ی همسرش در پارکینگ اختصاصیشان نگه می دارد و "بچه ها و همسر معمولی" او در کنارش هستند ...


می خواهم بگویم علاوه بر بهترین شدن، اولین رتبه را کسب کردن، شاگرد اول شدن، پولدارترین شدن، راه دیگر و صد البته بهتری هم در زندگی وجود دارد و آن چیزی نیست جز 
راه "اعتدال" و "معمولی"
 

این همان راهی است که تمام شادی در آن وجود دارد.
اما ما راه بهترین ها را انتخاب می کنیم و در این راه آنقدر با شتاب پیش می رویم که شادیهای زندگی را یکی پس از دیگری جا می گذاریم و ناباورانه در آخر راه تنها می مانیم، بدون اینکه اجازه دهیم حتی شادی و لذت با ما همکلام شود.

کاش ما هم شاد بودن و لذت بردن از زندگی را بر موفقیت و بهترین شدن ترجیح دهیم.

کاش ما هم "معمولی" باشیم !
درست مانندِ آن لحظه که خالق هستی، بدون هیچ تبعیضی؛ من و تو را از یک عنصرِ یکدست و "معمولی" خلق کرد ...



یادمان باشد ...
زندگی چون گل سرخ است
پر از عطر... پر از خار... پر از برگِ لطیف...

یادمان باشد اگر گل چیدیم
عطر و برگ و گل و خار، همه همسایه ی دیوار به دیوارِ همند...!



ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 29 / 11 / 1390برچسب:داستان کوتاه,داستان جالب,داستان خواندنی, :: 22:38 :: توسط : M A
درباره وبلاگ
به وبلاگ لــمــراســـــــک خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمی، فرهنگی و آدرس lemrask.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->



آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 41
بازدید کل : 57936
تعداد مطالب : 85
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1